عشق در مشروب🍷
پارت ۲🍷
تهیونگ : یک جا نشسته بودم که یهویی کسی که از جلوم رد میشد غش کرد گرفتمش و نداشتم بیوفته(گفتم بدونی اون همون میرا بود) .
از اونجایی که اورژانسی نبود و فکر هم نمیکردم خیلی زود بیدار بشه فعلا بردمش عمارت خودم
فضولی نمیکنم فقط برام سوال شده این کسی را ندارده ؟ چون از اون موقع هیچ کس بهش حتی یک تک زنگ هم نزده .
خیلی خوشگله فکر کنم عاشق شدم .... نه بابا پسر چی داری میگی مگه میشه کسی در نگاه اول عاشق بشه
بلند شدم و اروم بغلش خوابیدم داشتم به صورت زیباش نگاه میکردم که یهویی خیلی محکم بغلم کرد اروم خندیدم و دستم را پشت کمرش گذاشتم
میرا فردا صبح:
صبح با دردی که از دیشب داشتم بیدار شدم که دیدم یکی جلوی صورتمه ترسیدم و خواستم بزنم توی شکمش ولی خورد اونجاش که از تخت افتاد پایین اروم بلند شدم و رفتم ببینم خوبه که دیدم از درد رفته توی خودش و چشم هایش را فشار میده ترسیده بودم اروم بغلش نشستم و صداش کردم ولی از درد جوابم را نداد دیگه داشتم میترسیدم خیلی محکم زده باشم ولی نفس ارومی کشید و بله در شد . علامت میرا : + علامت تهیونگ : - )
+ ببخشید حالتون خوبه اقا متاسفم
- نه نه خوبم شما باید من را ببخشید خانمهههه.....
اسم شما چیه ؟
+ اسمم میرا یون هست اقا میشه اسم شما را هم بدونم
- من کیم هستم کیم تهیونک خوشبختم
+من هم همین طور ببخشید من چطور از اینجا سر در اوردم ؟
- راستیتش شما توی بار غش کردید من هم شما را اوردم خانه خودم خانم یون
میرا : یک لحظه کل بزنم لرزید
+ ا... اهاااا.... ممنون از زحماتتون ( با لحنی ترسیده )
میرا توی ذهنش : خدایا الان برم خانه مردم مطمعن باش اون جهیون کثافت حداقل به احتمال زیاد میکنتم کمه کمش این اتفاق می افته خدا جون
از تهیونگ خداحافظی کردم و برگشتم خانه در را که باز کردم یهو ....
تهیونگ : یک جا نشسته بودم که یهویی کسی که از جلوم رد میشد غش کرد گرفتمش و نداشتم بیوفته(گفتم بدونی اون همون میرا بود) .
از اونجایی که اورژانسی نبود و فکر هم نمیکردم خیلی زود بیدار بشه فعلا بردمش عمارت خودم
فضولی نمیکنم فقط برام سوال شده این کسی را ندارده ؟ چون از اون موقع هیچ کس بهش حتی یک تک زنگ هم نزده .
خیلی خوشگله فکر کنم عاشق شدم .... نه بابا پسر چی داری میگی مگه میشه کسی در نگاه اول عاشق بشه
بلند شدم و اروم بغلش خوابیدم داشتم به صورت زیباش نگاه میکردم که یهویی خیلی محکم بغلم کرد اروم خندیدم و دستم را پشت کمرش گذاشتم
میرا فردا صبح:
صبح با دردی که از دیشب داشتم بیدار شدم که دیدم یکی جلوی صورتمه ترسیدم و خواستم بزنم توی شکمش ولی خورد اونجاش که از تخت افتاد پایین اروم بلند شدم و رفتم ببینم خوبه که دیدم از درد رفته توی خودش و چشم هایش را فشار میده ترسیده بودم اروم بغلش نشستم و صداش کردم ولی از درد جوابم را نداد دیگه داشتم میترسیدم خیلی محکم زده باشم ولی نفس ارومی کشید و بله در شد . علامت میرا : + علامت تهیونگ : - )
+ ببخشید حالتون خوبه اقا متاسفم
- نه نه خوبم شما باید من را ببخشید خانمهههه.....
اسم شما چیه ؟
+ اسمم میرا یون هست اقا میشه اسم شما را هم بدونم
- من کیم هستم کیم تهیونک خوشبختم
+من هم همین طور ببخشید من چطور از اینجا سر در اوردم ؟
- راستیتش شما توی بار غش کردید من هم شما را اوردم خانه خودم خانم یون
میرا : یک لحظه کل بزنم لرزید
+ ا... اهاااا.... ممنون از زحماتتون ( با لحنی ترسیده )
میرا توی ذهنش : خدایا الان برم خانه مردم مطمعن باش اون جهیون کثافت حداقل به احتمال زیاد میکنتم کمه کمش این اتفاق می افته خدا جون
از تهیونگ خداحافظی کردم و برگشتم خانه در را که باز کردم یهو ....
- ۳۴۶
- ۲۳ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط